|
بسم رب الشهداء بخندم یا گریه کنم ؟!! حال عجیبی داشتم پاشدم پیاده رفتم حرم امام رضا (ع) ساعت 9 بود که راه افتادم یک کار جالبی که آستان قدس کرده بود داشت دعای توسل رو پخش می کرد حال هوای عجیبی بود مردم همه داشتند به سمت حرم می رفتند در ضمن دلتون بسوزه اولاً اینکه آقا مشهدن دوماً می خوام فردا با مردم بریم دیدار عمومی از معظمٌ له ... خب امسال هم سال پیامبر اعظم (ص) نام گرفت حالا می خوام یک سری از مشاهداتم رو که اطراف حرم دیده ام تعریف کنم بخندم یا بگریم واقعا نمی دانم وضعیتم چگونه است امشب برای تحویل سال نو رفتم حرم امام رضا (ع) جمعیت پشت به پشت راه می رفتند تنه ایی نبود که به تنه دیگری نخوره بد از اون یه چیزایی دیدم که نمی دونم بخندم یا گریه کنم مثلا می دیدم یه حاج خانومی چادر به سَر داره و دخترش روسری - که نگم بهتره یک تیکه پارچه - تا نصف سَر عقب رفته ، گردن و گوش که اصلا دیده نمی شد . بعدش یه خانم دیگه که همون اوصاف فرد قبلی رو داشته بود داشت دعای توسل رو زمزمه می کردم اینجا می بینی که اسلام که در معنی واقعیش یعنی اطاعت و عمل کردن کامل به دستورات اسلام ولی حالا می بینی اسلام دل به خواهی جایش رو به اسلام ناب محمدی داده است... واقعا موندم بخندم یا گریه کنم ؟!!! نمی دونم چطور می خواهند جواب خون شهیدان رو بدن شهیدانی که برای حفظ اسلام ناب محمدی از جان و مال گذشتن ای خدا چرا الان وضع اینطوری شده ...... نمی دانم بخندم یا گریه کنم ؟!!! یا علی
موضوع مطلب : فقط حیدر امیرالمومنین است درباره وبلاگ  منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ  بازدید امروز: 12بازدید دیروز: 15کل بازدیدها: 132359 |
||||
 |
||||
