دوستان این مطلب در دوپست نوشته خواهد شد
پرسش :
واقعاً اگر اکثریت مردم حکومت ولایت فقیه را نخواهند، تکلیف شرعی صاحبان منصب چیست؟
پاسخ :
برای پاسخ به این سؤال در ابتدا لازم است متذکر شویم که معتقدیم این نظام باید بر ارادة تشریعی الهی استوار باشد و رضایت خداوند و اذن او در امور مختلف لازم است، رأی مردم جایگاه خود را دارد... اگر اسلام چیزی را نهی کرده باشد، حق نداریم با رأی و انتخاب آن را مجاز بشماریم و اعتبار رأی مردم تا وقتی است که با دین تنافی نداشته باشد[1] اما احتمال عدم مقبولیت نظام اسلامی از سوی مردم، به دو صورت متصور است:
فرض اول؛ مردم به هیچ روی حکومتی دینی را نپذیرند؛ در این صورت اگر فرض کنیم امام معصوم ـ علیهم السلام ـ دارای شرایط حاکمیت، در جامعه باشد، به اعتقاد ما او از جانب خدا حاکم و والی است، ولی حکومت دینی تحقق نخواهد یافت زیرا شرط تحقق حکومت دینی پذیرش مردم است. نمونه بسیار روشن این فرض، 25 سال خانهنشینی حضرت علی ـ علیه السلام ـ است. ایشان از سوی خدا به ولایت منصوب شده بودند، ولی حاکمیت بالفعل نداشتند زیرا مردم با آن حضرت بیعت نکردند.[2] و بدین خاطر در زمان غیبت حضرت ولی عصر(عج) از آن جایی که شخص معینی به عنوان حاکم از طرف خدای متعال معین نشده است، در اینجا حاکم دارای دو پایه و دو رکن است: رکن اول آمیخته بودن و آراسته بودن با ملاکها و صفاتی که اسلام بر حاکم اسلامی معین کرده است و رکن دوم قبول و پذیرش مردم است، اگر مردم آن حاکم را، آن شخص را که دارای ملاکهای حکومت است نشناختند و او را به حکومت نپذیرفتند، او حاکم نیست اگر دو نفر که هر دو دارای این ملاک ها هستند یکی از نظر مردم شناخته و پذیرفته شد، او حاکم است. پس قبول و پذیرش مردم شرط در حاکمیت است... می توان گفت که مردم در اصل تعیین رژیم اسلامی هم دارای نقش هستند البته این را به عنوان شرط حقیقی بیان نمیکنیم، یعنی اگر مردم رژیم اسلامی را نپذیرفتند، رژیم اسلامی از اعتبار نمیافتد.[3]
با این حال دربارة پذیرش ولیفقیه باید اظهار نمود که پر واضح است که « نظر مردم تعیینکننده است اما نسبت به آن کسانی که دارای معیارهای لازم است که اگر معیارهای لازم در آن انسان نباشد، انتخاب نمیتواند به او مشروعیت ببخشد... آن کسی که این معیارها را دارد و از تقوا و صیانت نفس و دینداری کامل و آگاهی لازم برخوردار است، آن وقت نوبت میرسد به قبول ما اگر همین آدم
با همین معیارها را مردم قبول نکردند، باز مشروعیت ندارد، چیزی به نام حکومت زور در اسلام نداریم.[4] با وجود این آیتالله خامنهای حفظهالله نظرشان را روشنتر بیان میکنند و اظهار میدارند « بعضی رأی مردم را پایة مشروعیت میدانند، ـ رأی مردم ـ لااقل پایه اعمال مشروعیت است.[5] اما در اینجا یادآوری این نکته لازم است که بنابر دو حدیث شریف که اصل عقلایی هم برشمرده میشود با این مضامین که حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: «المیسور لا یسقط بالمعسور» و «ما لا یدرک کلّه لا یترک کله[6] به این معنا که (اگر کاری سخت و مشکل شده است موجب نمیشود که انسان از انجام کار میسور و در حد توان، منصرف شود، یا مطلوب و هدفی که به صورت صد در صد، دست یافتنی نیست، به طور کامل رها نمیشود، امام خمینی(ره) هم اینطور به انجام تکلیف به قدر ممکن و مقدور اشاره دارند و میگویند: «لازم است که فقهاء اجتماعاً و یا انفراداً برای اجرای حدود و حفظ ثغور (مرزهای بلاد مسلمین)، نظام حکومت شرعی تشکیل دهند، این امر اگر برای کسی امکان داشته باشد واجب عینی است وگرنه واجب کفایی است در صورتی هم که ممکن نباشد ولایت ساقط نمیشود زیرا از جانب خدا منصوباند. اگر توانستند باید مالیات، زکات، خمس و خراج را بگیرند و در... ((ادامه دارد))
موضوع مطلب :