دوشنبه 84 دی 5 :: 7:12 صبح :: نویسنده : Free Pen !
راهپیمایی نمازگزاران حزبالله مشهد و قم در حمایت از رئیسجمهور هزاران نفر از نمازگزاران جمعه حزبالله شهرهای مقدس مشهد و قم پس از پایان نمازجمعه با انجام یک راهپیمایی خودجوش، حمایت خود را از اقدامات دولت نهم و اظهارات رییسجمهور اعلام کردند. در این راهپیماییها، نمازگزاران جمعه حزبالله شهرهای مقدس مشهد و قم حمایت خود از دولت را در سه محور عدالت، مبارزه با مفاسد اقتصادی و اظهارات ضدصهیونیستی دکتر احمدینژاد اعلام کردند. شرکت کنندگان در این راهپیماییهای خودجوش که با خود پلاکاردهایی از سخنان امام خمینی رحمة الله علیه و مقام معظم رهبری حمل کردند با سردادن شعارهایی چون «ای دولت اسلامی حمایتت میکنیم»، «دولت احمدینژاد دولت انقلابی است»، «ریشه مفاسد اقتصادی خشک شود به همت جهادی» و «حمایت از دولت انقلابی وظیفه ملت انقلابی»، «طرح رئیسجمهور مورد تایید ماست» حمایت همهجانبه خود را از اقدامات دولت نهم در دوران فعالیت خود و نیز اظهارات رییسجمهور در خصوص رژیم صهیونیستی و پدیده هولوکاست اعلام نمودند. پس از پایان این راهپیمایی، نمازگزاران جمعه حزبالله قم با قرائت قطعنامهای اعلام کردند: تغییر دیپلماسی کشور به سمت مواضع عزتمدارانه مورد توجه ملتهای حقیقتطلب در دنیا بوده که موجب عقبنشینی سران استکبار نیز گردیده است. احیای ارزشهای اسلامی و انقلابی و همچنین توجه دولت به مبارزه با مفاسد اقتصادی به همراه مهرورزی با مردم از دیگر نکاتی بود که مردم قم در مورد آنها از دولت قدردانی کردند. در قطعنامه پایانی راهپیمایی نمازگزاران مشهد نیز آمده است: سخنان اخیر دکتر احمدینژاد رئیسجمهور محترم، همان مواضع اصولی و ارزشمند امام راحل و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی خامنهای و نه تنها حرف دل ملت ایران بلکه حرف دل تمام امت اسلامی جهان است. ملت ایران به اینچنین رئیسجمهوری افتخار میکند. دکتر احمدینژاد مایه افتخار جهان است. موضوع مطلب : یکشنبه 84 دی 4 :: 7:24 صبح :: نویسنده : Free Pen !
o(·΄.˛ برگرفته از کتاب دردناک[ یا هر چی که فکر می کنید] ارمیا ˛.`·) «« نویسنده ی مورد علاقه ی من آقای رضا امیرخانی»»
............. یا مهدی، یا مهدی، عجل علی ظهورک. مداحی به دل بچه ها نمی نشست. صدای مداح بیشتر می شد و صدای بچه ها کمتر. ناگهان ارمیا در حالی که نیم تنه ی بالایش محیط دایره ای را می پیمود شروع کرد. - یا مهدی، عجل علی ظهورک. بیا. ظهور کن. زودتر بیا. نه نیا. کجا می آی؟ کی منتظر ظهورته؟ اگه یه قوطی کنسرو کم بهمون بدن ظهور تو که هیچی، خدا رو هم یادمون می ره. کی منتظر ظهورته؟ چرا بی خودی داد می زنیم؟ ارمیا ادامه می داد: - آقا کجا می آی؟ می آی مصطفی رو از قبر در بیاری؟ نه نیا، اون از من خسته شده بود. نیا، اگه آدم بودیم، ما می اومدیم پیشت. اگه آدم بودیم الان پهلوی مصطفی بودیم. آقا نیا، بیای گردنم رو می زنی. ولی بیا زجرش کمتره. این جوری دارم زجرکش می شم. در تاریکی حسینیه بچه ها از درد به خود می پیچیدند. همه خوب می دانستند شاید این آخرین باری باشد که می توانند از ته دل گریه کنند. همه ارزش نفس های هم را می دانستند. هیچ ضمانتی وجود نداشت که فردا روز، کسی مثل بغل دستی شان در کنارشان بنشیند و با هم گریه کنند. هیچ کس نمی دانست آیا این جمع ها تکرار خواهد شد یا نه. باهوش ترها فهمیده بودند این آخرین باری است که انسان هایی یکدل، یک جا جمع می شوند....... حرف های جبهه را برای هیچ کس نمی شد تکرار کرد. چه کسی می فهمید سربند « یا زهرا» یعنی چه؟ چه کسی می فهمید، نوجوان چهارده ساله که پشت لباسش می نویسد « می رویم تا انتقام سیلی مادرمان را بگیریم » چه می خواهد بگوید؟ مادری که اهل هزار و چهارصد سال پیش بود، فرزند چهارده ساله اش امروز برای انتقام به پا خاسته است........ این حرف ها را هیچ کس نمی فهمد، حتی اگر سال ها مداح بوده باشد! داخل حسینیه ارمیا هنوز هم می گفت و بچه ها هم ضجه می زدند. - آقا کارِت فقط همینه که بیایی و گردن بزنی. آخه همه ی خوبا و یارات و سربازات رفتن. آقا بیا گردنمون رو بزن، اما همین جا. می خوان ما رو از این جا ببرن. کجا می تونیم بریم؟ آقا گردن من رو توی سنگر خودم بزن. نعشم باید این جا بمونه. آقا ما از بس خاک این جا رو خوردیم، خون و گوشت و پوستمون مال این جاس. آقا خاک جنوب مثل آبه. من توش خفه شدم. موضوع مطلب : جمعه 84 دی 2 :: 1:38 صبح :: نویسنده : Free Pen !
دوستان این مطلب در دوپست نوشته خواهد شد
پرسش : پاسخ : موضوع مطلب : فقط حیدر امیرالمومنین است منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 133664
|
||||