دوشنبه 84 آذر 7 :: 1:35 صبح :: نویسنده : Free Pen !
انقلاب و خطر فقر نرم افزاری :: شماره 3 حبالفخر یعنی همین جاهطلبی، شهرتطلبی ، شهرت پرستی و خود را از مردم بالاتر دیدن. فرمود در حکومت اسلامی حاکمان حق ندارند از بالا به مردم نگاه کنند و مردم را پایینتر از خودشان بدانند و ببینند. فرمود:من با حاکمان متکبر نمیتوانم کنار بیایم و همه آنها را یا اصلاح و یا حذفشان میکنم. بعد رو کرد به مردم: اما شما مردم! من خدا را اطاعت میکنم ولی شما من را اطاعت نمیکنید. در حالی که معاویه خدا را اطاعت نمیکند اما مردمش او را اطاعت میکنند. هر چه به شما دستور میدهم همین طور در هوا یخ میزند و به مقصد نمیرسد. بعد فرمود که: پس اصلاً معلوم هست که شماها با چه نیتی با من بیعت کردید؟ دولت ارزشها و عدالت، مشروعیتش گره خورده است به اینکه مسؤولینش دنبال عدالت اجتماعی و پاسدار ارزشهای انقلابی و دینی و انسانی هستند یا نیستند.بنابراین شما باید مراقب آن ایدهای باشید که به صراحت یا با کنایه میگویند یا مینویسند که حاکمیت اصلا نباید و نمیتواند ارزشهای فردی و اجتماعی اسلام را در سطح امور عمومی و اجتماعی پاسداری کند. دولت پاسبان نیکیها نیست اصلا نباید کشیک ارزشها و عدالت را بکشد. فقط دولت ژاندارم امنیت است. دولت فقط باید آزادی رقابت در عرصه اقتصاد و در عرصه سیاست و عرصه فرهنگ ایجاد بکند. امنیت برای رقابت آزاد بدون هیچ شرط و حدود اخلاقی وفکری ایجاد کند و نه در عرصه فرهنگ مسؤول دفاع از حقیقت است ونه در عرصه اخلاقیات اجتماعی مسؤول دفاع از ارزشهاست ونه در عرصه اقتصاد، سیاست و حقوق اجتماعی مسؤول اجرای عدالت است. این منطق میگوید: چه بسا لازم است که دولتها برای حفظ قدرت و امنیت صاحبان ثروت بر خلاف ایمان، بر خلاف انسانیت و مذهب عمل بکنند. و آدم عاقل و انسان خردمند نباید دولت مردمی را به این دلیل سرزنش کند که چرا به منظور حفظ حکومت و قدرت از راههای غلط و عجیب و غریب استفاده کردی. برای اینکه در این منطق اگر رجل سیاسی امروز به خاطر بیتقوایی متهم بشود، فردا به خاطر نتیجهاش ـ یعنی کسب قدرت ـ در افکارعمومی تبرئه میشود. یعنی میگویند افکار عمومی عمل بد را به نتایجش میبخشند. تو هر کاری میخواهی بکن و به هر ترتیبی میخواهی به قدرت برسی، برس. مسئلهای نیست افکار عمومی فراموش میکند! شبیه این تعابیر را از نظریهپردازان سیاسی غرب و پدران سکولاریسم از آقای ماکیاولی تا دیگران تا همین امروز شماها زیاد میبینید. اینها اساسی را گذاشتند که طبق آن ملاحظات ارزشی نباید در تصمیمگیری دولت مردان دخالت کند چون معتقدند که با شخصیت اخلاقی نمیشود دولت تشکیل داد و به خصوص نمیشود آنها را حفظ کرد و بنابراین اخلاق از سیاست و دیانت از حکومت جداست و حتما احتیاج است به یک مقداری حقهبازی و تظاهر و عوامفریبی،بخصوص در سیستم جمهوری که بایدآراء را به هر شکلی جمع کرد و مسأله اصلی در آراء، مسأله کمیت است نه کیفیت و بنابراین دروغهای زیبای شهریار و حاکم و دولتمرد برای حفظ شهروندان در اطراف او لازم است و فرزانه کسی است که ماهرانه دروغ بگوید. مهم این نیست که تو راست میگویی یا دروغ. موضوع مطلب : دوشنبه 84 آذر 7 :: 1:26 صبح :: نویسنده : Free Pen !
نظر یادتون نره
یا علی مدد موضوع مطلب : شنبه 84 آذر 5 :: 4:20 صبح :: نویسنده : Free Pen !
هفته بسیج بر دلاورمردان بسیجی مبارک باد همین جمله بس است که معظمٌ له فرمودند: بسیجی یعنی علی (ع) که همه وجودش وقف اسلام بود موضوع مطلب : شنبه 84 آذر 5 :: 3:32 صبح :: نویسنده : Free Pen !
شما تا از مسولیت و تکلیف حرف بزنی متهم میشوی به نقض حقوق بشر و به محض اینکه از آرمانها و حدود ارزش حرف بزنی متهم میشوی به تئوریزه کردن خشونت. اما در تفکر علیبنابیطالب همه انسانها بدون استثناء حقوقی دارند و وظایف و مسئولیتهایی به اندازهای که به مسئولیتها عمل میکنند، حقوق برای آنها حتما محترم است و به اندازهای که از حقوق استفاده میکنند مسولیتهایی دارند که باید به آن تن در دهند. مسئولیتهایی در برابر خدا، در برابر مردم و در برابر حق و سرنوشت خودشان. بنابراین میبینید که بین مبارزه با ظلم و دفاع از حقوق مردم با راه خدا و شهادت در راه خدا، یک پیوند عقیدتی در منطق علیبنابیطالب (ع) برقرار است. این تعریفی که از جامعه دینی عرض کردم، پیامبر در بارهاش فرمود: هیچ کس به اندازه علی قدرت ایجاد چنین سیستمی و ساختن پرداختن چنین جامعهای را ندارد و بنابراین خداوند او را بعنوان وصی و خلیفهی بعد از من نصب کرد و پیامبر در روز غدیر خم، این را به مردم ابلاغ کرد که مردم« علی اقواکم علی هذل الامر» یعنی هیچ کس به اندازه علی نخواهد توانست چنین جامعهای را بسازد و لذا او حق خلافت دارد. لذا او از طرف خداوند به حاکمت منصوب شده. این انتصاب ملاکش چیست؟ این است که او بیشتر از همه به حقوق مردم وفا میکند و بیشتر از همه به مردم برای رسیدن به کمالات دنیوی و آخرویشان کمک میکند. همین منطق است که ایشان در خطبه 132 نهجالبلاغه در مانیفست حکومتیشان میفرمایند: درحکومت اسلامی کسی که بخیل است و حرص میورزد و چشم کج در مال مردم و نگاه تحقیرآمیز به حقوق مردم دارد، نباید مسؤول باشد. افراد جاهل و قشری و عوام حق ندارند وارد حکومت دینی بشوند. «و لا الحافی و لا الحسائف و لا المرتشی». رشوه خواران «ولا المعطل للسنه». آنهایی که سنت خدا و پیامبر را تعطیل میکنند؛ یعنی در حکومت با قانون بازی میکنند و هر جا و هر وقت دلشان بخواهد قانون الهی را اجراء میکنند و هر جا دلشان می خواهد اجرا نمیکنند. فرمود من به اینها اجازه نمیدهم در حکومت دینی وارد بشوند. من نمیگذارم فاسدها و باندهای بیتقوا بر جان و مال و حقوق مردم مسلط بشوند. تا زندهام نمیگذارم افراد بخیل و حریص به مال مردم، آدمهای دنیا طلب و عیاش و پرخور بر مردم حکومت کنند و وارد دولت بشوند. نمیگذارم افراد نادان و قشری و جاهل بر سر کار بیایند تا جامعه را منحرف کنند. «الجاهل یضلهم بجهله». اگر جاهلان و سفها، افراد سخیف و نادان بر سر کار بیایند، جامعه را منحرف میکنند و نمیگذارم افراد زورگو و مستبد بر مردم مسلط شوند تا با بیعدالتی حکم برانند و اموال مردم و فقرا را بالابکشند و همه چیز را توجیه کنند و افراد بیزبان و نجیب را در جامعه محروم کنند.«یقطعهم بجفائه». نمیگذارم رشوهخواران در مدیریتهای حکومت نفوذ کنند تا حقوق مظلومین فراموش شود. «المرتشی فی الحکم». نمیگذارم قاضیهای رشوهخوار بر گردن مردم سوار شوند تا مردم را نابود و سنت پیامبر را تحقیر کنند. فرمود: منطق من در حکومت این است و هر کس با من است بسم ا….. هر کس بر من است باز هم بسم ا… . در روایت دیگری فرمود: بدترین حاکمان و دولتمردان آنها هستند که حبالفخر دارند. ادامه دارد........ موضوع مطلب : دوشنبه 84 آبان 30 :: 2:2 صبح :: نویسنده : Free Pen !
::عنوان مقاله::انقلاب و خطر فقر نرمافزاری:: شماره 1سعی میکنم در این جلسه یک نگاه تطبیقی به آنچه که به آن سیاست مدرن میگویند و یا حقوق اساسی سکولار یا دکترین حقوقی وحکومتی امامعلی بن ابیطالب نه بعنوان مکتب، یک بررسی تطبیقی داشته باشیم. گرچه علی روح بزرگی بود در کالبد تنگ جهان و جامعهی دوران علی شایستگی ایشان را نداشت و او بزرگتر از آن جامعه و فراتر از ظرفیت آن مردم بود، اما وقتی نام رفتار علوی یا دولت علوی را میشنویم، باید متوجه باشیم که سخن از یک شخص، هر چند بزرگ، در میان نیست؛ بلکه گفتگو از یک مکتب است که علی نمونه بارز و برجسته تربیت شده این مکتب میباشد. مکتبی که بنیانگذارش پیامبر بزرگ خدا بود و ایشان شاگرد برجسته آن مکتب. او از پیامبر آموخت که جامعه دینی جامعهای است که بدون لکنت زبان بشود حق ضعفا و محرومین را و طبقات پایین جامعه راـ که معمولا قدرت مطالبه حقوق خود را ندارند ـ از صاحبان قدرت و ثروت گرفت. روایت از ایشان نقل شده که فرمودند: «انی سمعت رسول الله..یقول فی غیره مره» من شنیدم که به شکل متواتر در موقعیتهای مختلف، پیامبر این نکته را به زبان آورد که: «لن تقدس امه لا یوخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع» آن امت و جامعهای که حق ضعیفان را نشود بدون لکنت زبان و بدون ترس از اقویا و صاحبان قدرت و ثروت مطالبه کرد، قابل تقدیس و پاکیزه نیست. اینها در واقع تعریف جامعه دینی است. از زبان پیامبر اکرم که استاد و مربی علی بنابی طالب است وحضرت علی فرمود: «اناعبد من عبید محمد(ص) ». یعنی من بندهای از بندگان محمدم و مثل برده در برابر محمدم. یعنی هر چه دارم از اوست.در قاموس علیبنابیطالب (ع) دولت دینی، ضامن عدالت دینی، ضامن حدود خدا، قوانین خدا و حقوق مردم است. حریم مردم، حریم خداست و حقا…؛ منتهی با تعریف دینیش نه با تعریف ماتریالیستی، تعریف لیبرالی و تعریف مارکسیستیاش. تجاوز به حریم انسانها و حقوق مسلم آنها، تجاوز به حریم خداست. این منطق علیبنابیطالب است و بارها در نهجالبلاغه به تعابیر مختلف آوردهاند. و باز ایشان از پیامبر اکرم نقل کردهاند که پیامبر فرمود: «من قتل دون حقه فهو شهید». هر کس برای دفاع از حق وحقوقش، چه حقوق معنوی یعنی کرامت و عزت انسانیش و چه حقوق مادیاش، یعنی در مبارزه با ظلم کشته بشود شهید راه خداست. این یکی از پاسخها به کسانی است که بارها گفتهاند و مینویسند دین سراسر تکلیف است وحق و حقوق در دین اکرام نشده. چطور از حق و حقوق بشر در دین صحبتی نشده وقتی که پیامبرش میگوید: اگر در راه دفاع از حقوقتان کشته بشوید، انگار در راه خدا کشته شدهاید. شهیدید مثل آنهایی که در جنگ احد و خندق در رکاب حضرت محمد شمشیر زدند و کشته شدند. منتهی نه حقوق تنها. حقوق توام با تکلیف. حقوقی که متقابلاً منشا مسئولیتهایی است. در دیدگاههای توتالیتر و نظامهای استبدادی مردم فقط تکلیف دارند و حقوقی ندارند. در نظامهای ماتریالیستی و لیبرال سرمایهداری که بر اساس غرایز انسان بنا شده مردم طبق ادعای تئوریک، فقط حقوق دارند و از مسئولیتهای انسان نباید حرف زد.موضوع مطلب : فقط حیدر امیرالمومنین است منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 11
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 133800
|
||||